از آغاز سدۀ بیستویکم میلادی و بهویژه طی یک دهۀ اخیر، توجه پژوهشگران تاریخ بیش از پیش به اهمیت مطالعات باستانشناختی برای بازشناسی و بازنمایی تصویری دقیقتر از تاریخ تحولات سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و دینی عربستان در سدههای پایانی دوران باستان، که درنهایت به ظهور اسلام انجامید، جلب شده است. نتایج پژوهشهای تازه که همچنان بهطور فزایندهای روبرو شدند، اثر شایانی بر شناخت عمیقتر از خاستگاه و بستر تاریخی نزول قرآن دارند و درک ما را از تحول بنیادینی که اسلام در این دورۀ تاریخی پدید آورده به طرز چشمگیری ارتقا میدهند. با این وجود تنوع موضوعات، تعدد پژوهشهای انجامشده و چشماندازهای متفاوت و گاه متعارض مشارکتکنندگان در این حوزه آن قدر زیاد است که ارزیابی دستاوردهای جدید برای مخاطبان کمتر آشنا چندان آسان نیست. مقالۀ پیش رو، مروری است انتقادی بر یکی از تازهترین مشارکتها در این حوزه که سال گذشتۀ میلادی به بازار نشر علمی پیوسته است. والنتینا گراسو در تکنگاری خود با عنوان عربستان پیش از اسلام: جوامع، سیاست، گرایشهای دینی و هویتها در باستانمتأخر با تکیه بر منابع کتیبهای، باستانشناختی و ادبی تصویری جامع از عربستان پیش از اسلام در بازۀ زمانی قرن سوم تا هفتم میلادی به دست میدهد. احمد الجلاد، محقق جوان و پرکار در این حوزه کوشیده است با تکیه بر دانش گستردۀ خود مطالب کتاب را دقیق و موشکافانه بررسی کند و در خلال ارائۀ خلاصهای کوتاه از فصلهای کتاب، کاستیهای روششناختی در این پژوهش را آشکار سازد، ناآگاهی یا غفلتهای نویسنده در مراجعه به منابع اساسی و ادبیات موضوع را یادآور شود و سادهسازیها یا بدفهمیهای او را اصلاح کند. ارزیابی نهایی الجلاد از کتاب گراسو چنین است: این کتاب میتوانست مقدمهای خوشخوان برای مخاطبان ناآشنا با مطالعات پیچیده و روزافزون در موضوع تاریخ عربستان پیش از اسلام و آغاز اسلام باشد، اگر بهتر بر منابع دست اول استوار میشد و از ارجاع گستردهتر و اخلاقیتر به ادبیات موضوع بهرهمند بود. اما خوانندگان همچنان ناگزیرند به کتابها و مقالات پیشین مراجعه کنند تا در جریان آخرین تطورات، نظریهها و دیدگاههای محققان این حوزه قرار گیرند.