در این یادداشت که برگرفته از رسالۀ کارشناسی ارشد اینجانب (طبیبزاده، 1404) است، به بررسی منشأ اصطلاح «فارسیات» (یعنی متون عربیای که در آنها از عناصر واژگانی فارسی و برخی زبانهای ایرانی دیگر جهت برجستهسازی در متن استفاده میشود) پرداختهام و نکاتی را پیرامون فارسیات منظوم طرح کردهام. در بخش اول یادداشت، بحث میکنم که استفاده از لفظ «فارسیة/ فارسیات» برای اشاره به متونی که در آنها عناصر واژگانی فارسی ـ و برخی زبانهای ایرانی دیگر چون فارسی میانه و سغدی ـ در ضمن عبارات عربی درج شده، در متون قدیم عربی و فارسی شاهد ندارد و اصطلاح مذکور بسیار متأخر است. به باور نگارنده، این اصطلاح را نخستینبار مجتبی مینوی (1333) وضع کرد و پس از او آنچنان در تحقیقات محققان ایرانی و غربی دربارۀ ابونواس جاافتاد که منشأ آن فراموش شد؛ به گونهای که گویی که این اصطلاح از زمان خود ابونواس در عربی رایج بوده است. همچنین براساس تقریرات استاد علیاشرف صادقی، تصریح میکنیم که در فارسیات، عناصر واژگانیِ آمیخته به عبارات عربی صرفاً ریشۀ «فارسی» (به معنی «فارسی دری») ندارد و در این متون، لغاتی از زبانهای ایرانی دیگر همچون پهلوی و سغدی نیز درج شده است؛ بنابراین «فارسیات» یعنی متون عربی آمیخته به عناصر واژگانی مأخوذ از زبان ایرانیان (گفتنی است که در متون عربی کهن و متونِ فارسیِ متأثر از آن منابع عربی نیز، لفظ «فارسیة» میتواند دلالت به مطلقِ زبان ایرانیان داشته باشد و لزوماً بهمعنای فارسی دری نیست). به عبارت دیگر، میتوان گفت که «فارسیات» را باید به معنای «ایرانیات» دانست که البته لفظ اخیر، افزون بر ویژگی زبانشناختی این اشعار، اغراض و مضامین آنها را هم بهروشنی بیان میکند. در بخش دوم یادداشت، به بررسی انواع فارسیات منظوم پرداختهام و انطباق این نوع در شعر عربی و نیز برخی نمونههای مشابه در ادب فارسی را با مفهومِ جهانی شعر آمیخته یا شعر ماکارونی (macaronic poetry) نشان میدهم؛ همچنین از برخی اغراضِ شاعرانِ فارسیهسرا در سرودن این نوع شعر و برخی فواید این اشعار در مطالعات تاریخ زبان و فرهنگ ایرانی بحث میکنم. نگارنده امیدوار است بتواند بحث حاضر را در شمارههای آتی پی بگیرد و متن مصحَّح برخی فارسیات نویافته و مهمِ ابونواس را به همراه توضیحاتی دربارۀ آنها، از رسالۀ کارشناسی ارشد خود استخراج و ارائه کند.