در سنتهای تاریخی و روایی اسلامی، ژانر قصصالأنبیاء جایگاهی میانی بین تاریخنگاری، تفسیر و سیره دارد؛ با این همه، این قالب هنوز به صورت جامع در چارچوب تاریخنگاری اسلامی بررسی نشده است. مقاله حاضر با رویکردی تحلیلی و تلاش نسخهشناسانه و با وجود کاستیها، ضمن مرور تحولات شکلگیری و تثبیت این ژانر در قرون نخستین اسلامی، مهمترین ویژگیهای محتوایی و ساختاری آن (از جمله کارکرد تعلیمی ـ اخلاقی، پیوند با میراث یهودی ـ مسیحی و تحول از زبان گزارش به زبان روایت) را مورد واکاوی و تأکید قرار میدهد. بر اساس نقد و بررسی آثار شناختهشده این گونه از منابع، کوشش شده تا بیان شود که قصصالأنبیاء نهتنها از حیث روایی، بلکه به لحاظ روش تاریخنویسی و ادبیات نیز واجد مؤلفههای ژانری متمایزی است. در ادامه، نسخۀ خطی ناشناختهای از این گونه که در مجموعه کتابخانه گنجبخش پاکستان محفوظ است، معرفی شده و جایگاه آن در نسبت با میراث موجود توضیح داده میشود. بررسی نسخه نشان میدهد که برخی از روایاتِ این اثر مستقل از روایات متعارف است. در بخش پایانی برای نشاندادن ادبیات محتوایی و شیوه تاریخگویی این نسخه، فقراتی چند از برگهای آن خوانش و کاوش شده است. این مقاله ضمن بازخوانی جایگاه ژانر قصصالأنبیاء در سیر تاریخنگاری اسلامی، بر ضرورت توجه به نسخههای مغفولمانده در تحلیل تطبیقی این ژانر تأکید میورزد.