تاریخچۀ نخستین ترجمه قرآن به پارسی بهدرستی روشن نیست. هرچند نقل است از همان سده اول هجری آیههایی به پارسی ترجمه شده است، اما پیشینیه این اقدام به صورت رسمی به دوره سامانیان و سالهای میانی سده چهارم و ترجمه تفسیر طبری بازمیگردد که به فرمان امیرنوح سامانی و تأیید علمای ماوراءالنهر صورت پذیرفت. با این قدام، فارسیزبانان از این موهبت برخوردار شدند که سخن خداوند را به زمان مادری خود بخوانند و بشنوند. با آغاز قرن چهاردهم، فن ترجمه از نثر دوران پیشین فاصله گرفت و به عرصه جدیدی پای گذاشت و با تطور نثر فارسی رنگوبویی تازه یافت و در شیوه تحتاللفظی به سوی ترجمه تطبیقی گام برداشت. پس از انقلاب اسلامی، ترجمه قرآن رونقی بسزا و منزلتی درخور یافت؛ بهویژه در چند دهه اخیر محققان علوم قرآنی این توفیق را یافتند که پیام خداوند را بدون افراط و تفریط از زبان مبدأ به زبان مقصد منتقل کنند.
یکی از ترجمههای قرآن که با معیارها و شیوهای روشمند ترجمه مطابقت دارد و خود را از سلطه قاعدهمندیهای تحو عربی به بیرون آورده و با خلقوخوی و مزاج زبان فارسی سازگار افتاده، ترجمه دکتر حداد عادل است. در این مقاله ضمن نقل مختصر شرایط و شیوههای ترجمۀ قرآن، به معرفی و نقد این ترجمه و مقایسه آن با بعضی ترجمههای دیگر پرداختهایم.