در این مقاله مسألۀ انتساب خسرونامه به عطّار
نیشابوری، با توجّه به نظرات ادیبان و پژوهشگران معاصر بررسی و
بازنگری شده است. روش کار آن بوده است که بدون در نظر گرفتن
پاسخی ازپی شتعیین شده این نکته واکاویده شود که پذیرش
این انتساب از اساس چه اشکال هایی داشته است و ادیبان و
پژوهشگران مخالف با آن با توجّه به چه نشانه هایی در اصالت
منظومه تردید کرده اند. سپس دربارۀ این مسأله سخن گفته شده
است که آیا اشکالات مطرح شده پشتوانۀ منطقی لازم را برای ردّ
انتساب داشته است یا نه. نیز بدین پرداخته شده است که چه
نشانه هایی برای پذیرش انتساب خسرونامه به عطّار وجود دارد
و معاصران در مواجهه با این نشانه ها چه برخوردی کرده اند. از
بررسی مجموع نظرات این واقعیّت آشکار شده است که مخالفت
با انتساب خسرونامه به عطّار نیشابوری قان عکننده نیست و بر
پی شفر ضهای اثبات ناشده استوار است.