مراسم سماع که بسیاری از طریقتهای عرفانی آن را برگزار میکنند، یکی از راههایی است که به نظر پیروان این طریقتها میتواند انسانِ سالک را به خداوند نزدیک کند. این مراسم در میان مولویان دارای چهار بخش است که گویا هر بخشِ آن تجلیِ یکی از سَفَرهای چهارگانهای است که ابنعربی گفته و ملاصدرا نیز نام کتاب عظیم خود را بر اساس همین سفرهای چهارگانه «الحکمة المتعالیة فی الأسفار العقلیة الأربعة» نهاده است: سَفَر اول از خلق به حق و سفر دوم از حق به حق با حق و سفر سوم از حق به خلق با حق و در خاتمه سفر چهارم است یعنی از خلق به خلق با حق. پیشینۀ تاریخیِ این مراسم معنوی به زمان مولانا جلالالدین محمد بلخی برمیگردد که پس از دیدار با شمس تبریزی دچار تحولی روحی و معنوی شد. این تحول ژرف باعث شد که مولانا تأملات گستردهای دربارۀ دین و متون مقدس دینی و آثار عارفان از سر بگذراند و تفسیری نسبتاً تازه از دین ارائه دهد که نشانههای این تفسیر تازۀ معنویتمحور در جایجای نوشتهها و سرودهای او، بهخصوص کتاب عظیم «مثنوی»، مشهود است. بسیاری از علاقهمندان به دین و معنویت برای زیارت مولانا و سیاحت در عالم معنا رهسپار قونیه میشوند و نوشتۀ حاضر حاصل همین نوع سیاحت است. بخش پایانی این نوشته نقدی بر تصوف و تبدیل شدن مشایخ طریقت به بُتهایی فرازمینی در ذهن مریدان است. در این بخش تأکید شده است که موروثی شدن رهبری در طریقتهای صوفیه و احترام بیش از حد به انتساب به بنیانگذاران طریقت یکی از دلایل انحراف طریقتهای عرفانی و خالی شدن آن از معنا است.