دندراویه یکی از طریقت های برآمده از سنت ادریسی بود که پس از مرگ سرسلسله آن، احمد بن ادریس فاسی، در گونه های مختلف در جهان اسلام بسط یافت. نویسنده در مقاله حاضر به دنبال نشان دادن این مسئله است که گرچه دشمنی وهابیان با تصوف قادری امری غیر قابل انکار بوده، اما فِرَقی همچون دندراویه پس از فتح حجاز توسط آل سعود به حیات و اشاعه آموزه های خود ادامه داده اند. وی در پی پاسخ به این سؤال است که چرا تنها دندراویه توانست پس از تسلط دولت سعودی بر حجاز، به فعالیت خود ادامه دهد. یکی از مفاهیم مورد تأکید نویسنده در این مقاله آن است که درک از وهابیت بر مبنای سلسله وقایعی که منجر به فتح حجاز توسط نیروهای سعودی در دهه های 1920 و 1930 شد، با آنچه در ساحت اندیشه رخ داده کمی متفاوت است. وی قبل از نگاه دقیق به ویژگی های خاص فرقه احمدیه، به تبیین وضع تصوف در عربستان سعودی و نوع مواجهه عبدالعزیز با تصوف می پردازد. از این رو، نیم نگاهی به روابط مابین خاندان سعود و ساختار مذهبی وهابی دارد.