نویسنده در نوشتار پیش رو بیت «آن بر سر گنجست که چون نقطه به کنجی بنشیند و سرگشته چو پرگار نباشد » از سعدی شیرازی را مورد مداقه قرار داده است. از این رو، نخست دیدگاه شارحان پیرامون این بیت را بیان داشته و سپس، نظر خود را در شرح بیت اظهار می نماید. به زعم وی، سعدی در بیت مذکور گوشه چشم شاعرانه ای به یک سنت کتابتی و رسم الخطی روزگار خویش داشته و با تکیه بر آن، در کنار معنای اصلی، تصویر هنرمندانه دیگری را به ذهن القا کرده است. آن تصویر، به شیوه کتابت حرف گاف بازمی گشت که در آن روزگاران، شایع بود که بسیاری از کاتبان، برای نشان دادن تفاوت کاف و گاف، گاف را به ریخت همان کاف می نوشتند و آنگاه نقطه یا نقطه هایی روی آن می نهادند تا از کاف متمایز شود. اعتقاد نویسنده بر آن است که در کنار آن معنای اصلی بیت که کم و بیش مورد نظر شارحان است، این تصویر را به ذهن می آورد که وقتی نقطه بر سر کاف می نشیند، آن را گاف می کند. یعنی هر گاه نقطه بر سر کنج بنشیند، آن را گنج می گرداند. درواقع، نقطه ای که بر سر کنج نشسته است، بر سر گنج نشسته؛ درست چونان کسی که نقطه وار و کناره جویانه و خلوت گزینانه به کنجی می نشیند، چنین کسی هم بر سر گنج نشسته است.